آفتاب حُسن

ای آفتاب حُسن برون آ، دمی ز ابر* آن چهره مشعشع تابانم آرزوست

آفتاب حُسن

ای آفتاب حُسن برون آ، دمی ز ابر* آن چهره مشعشع تابانم آرزوست

چهل منقبت حضرت فاطمة زهرا (س)

  

نام فاطمه(س) همانند نام پدر و همسر و فرزندانش، از اسمای خدای تبارک و تعالی مشتق شده است.
۱. آفرینش زهرا(س) قبل از خلقت دیگران همانند پدر، همسر و فرزندانش بوده است؛
۲. آفرینش زهرا(س) از نور عظمت حضرت حق تبارک و تعالی است. همان نور واحدی که حضرت رسول اکرم(ص) و علیّ بن ابی طالب(ع) نیز از آن آفریده شده است و مایه خلقت یک سوم همان نور بوده است. نوری نهفته در خزانه علم خدایی، نور قدس، نور جلال، نور کمال و نور کبریایی الهی؛
  

 

 

منبع: موعود

ادامه مطلب ...

امشب خدا، دوباره حسین آفریده است...


به راستی که آزمایش خدا چه توانفرساست! مرگ، تنها یک لحظه است، اما اینکه کسی، آن هم زنی، هفتاد بار بمیرد، و به جای هفتاد نفر زخم تیر و نیزه بچشد و باز زنده باشد، شگفت است!


ولادت بزرگ بانوی عاشورا، حضرت زینب کبری، مبارک باد! 

 


 

سایز اصلی 

 

در محضر نور- حکم 6

         بسم الله الرحمن الرحیم
از حکمت های حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه
در محضر آیت الله استاد محمد شجاعی (مد ظله العالی) 

 

« مَن لَم یُجـاهد نَفسه لَم یَنل الفُــوز» غررالحکم جلد 2 ص509 

 یعنی هر کس با نفس خود جهاد نکرد، هرگز به مقصد نایل نشد و فائز نگشت.
در این بین خدعه عجیبی هست و آن اینکه انسان فریب می خورد و آنچه از شرّ نفس و مهلکه های آن در خصوص کسانی می شنود، همه را مخصوص آنان می پندارد و چنین گمان میکند که او از این مهلکه ها در امان است و این قبیل مهلکه ها او را تهدید نمی کند، غافل از اینکه او خود نیز، یا به این مهلکه ها اگر چه در مرتبه پایین تر باشد، گرفتار است و نمی داند، و یا اگر فعلا هم گرفتار نباشد، زمینه آن در وجود او هست که اگر مراقب نفس خود نبوده و مراقبت و جهاد دائم نداشته باشد، به آنها گرفتار شده و به همان وادی ها کشیده خواهد شد.
 

چه بهتر به این نکته دقیق توجه داشته باشیم که این خدعه عجیب هم از نفس است تا انسان را فریب دهد و نگذارد او به مراقبت و جهاد با نفس بپردازد و مانع کار نفس بشود و آن را از خواسته ها و هواهای آن باز دارد. (دقت شود)

 
بسیار بوده اند و هستند کسانی که به نظر خود مراقب نفس خود بوده اند، لکن بدون اینکه خود بدانند در طول حیات دنیوی مشمول مکاید نفس گردیده و بعد از مرگ و وقتی کار از کار گذشته است متوجه قضیه می شوند. اَللهم ّ أعوذُ بک مِن شرّ نفسـی.
           آنچه در فرعون بود انــدر تو هست      لیـک اژدرهات محــبوس چَـه است
        ای دریغ آن جمله احــوال تو هست       تـو بر آن فرعـون بر خواهیش بست
        آنچه گفتــم جملگی احــوال توست    خود نگفتم صـــد یکی ز آنها درست 
        گـــر ز تــو گوینــد وحشت زایـدت        ور ز دیــــگر آن فســـــــــان آیـدت 
       چه خرابت مــی کند نفس لعیـــــن    دور می اندازدت سخت این قریــــن 
    این جراحت ها همه از نفس توست    لیک مغلوبی ز جهل ای سخت سست 
    آتشت را هیـــزم فرعـــون نیســت       ز آنکه چون فرعون او راعون نیست 
   گلخــن نفس تـو را خاشـاک نیست   و رنه چون فرعون او شلعه زنی است
                                                                       (دفترسوم مثنوی) 
 
شکایت از نفس خود را به سوی پروردگار خود ببریم و از جناب او مدد بخواهیم و چه بهتر در این مقام، مناجات الشّاکین امام زین العابدین صلوات الله و سلامه علیه را زیاد بخوانیم و با حال تضرّع و حضور قلبی بخوانیم و به عبارتی، با حال شکایت دردمندانه بخوانیم که علاوه بر شکایت از نفس، شکایت از دل سخت خود، از چشم بی اشک خود، و از شیطان سرکش را به پیشگاه پروردگار برده ایم و از او مدد خواسته ایم، و او اجابت کننده فقیران و دل شکستگان است، علی الخصوص آنجا که با گریه و اشک چشم است. 
 
رحمتم موقوف آن خوش گریه هاست       چون گِرست از بحر رحمت موج خاست
                                                                                  (دفتردوم مثنوی)
 
 

در محضر نور - حکم 5

     بسم الله الرحمن الرحیم
از حکمت های حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه
در محضر آیت الله استاد محمد شجاعی (مد ظله العالی)

لا یَنـفَـعُ عَمَــلٌ بِـغَیرِ عِــلمٍ 

هیچ عملی فایده ندارد ، اگر انسان علمی نداشته باشد. 

در وقت احتضار و برزخ و سؤال، انسانها عقاید را از دست می دهند. سؤالها حالت تشکیکی دارد که اگر انسانها ثابت نباشند، عقاید را از دست می دهند. عامه فکر می کنند که دو موجود می آیند و اینها هم می فهمند که آنها ملک هستند و اینها هم که به خدا عقیده دارند، پس مشکلی نیست!!
اصلا انسان نمی داند که آنها ملکند و از ناحیه خدا هستند؛ این جور نیست که معلوم شود آنها ملک هستند؛ شکل آنها هم ترس آور است، قیافه شان مهیب است؛ انسان دست و پایش را گم می کند؛ اصلا انسان نمی داند که آنها ملکند، مگر حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین و اوحدی ها. مومنین معمولی نمی دانند؛ همه چیز آنجا عوض می شود؛ عالم، عالم دیگری است، معلومات طور دیگری است.
نکته دیگر اینکه نوع سؤال آنها امتحان است که در روایات، ممتحن قبر می گویند. طوری سؤال می کنند که درون انسان را بیرون می کشند که در درون و ته دل چیست و حقایق چه اندازه در سرّ وجود هست؛ آیا تثبیت شده یا نه؟
عقاید فقط با عمل تثبیت می شود، و عمل هم با علم بالا به نتیجه می رسد. توصیه می کنم به آنچه عقیده دارید عمل کنید و اگر توبه نکردید یعنی ایمان ندارید؛ اگر آسمان به زمین بیاید از لوازم ایمان دست برندارید؛ از خدا عمر بخواهید و توبه کنید و عمل کنید.
                                               

لا اِعتِــذارَ اَنجی لِذنبٍ مِن الاِقــرار 

هیچ اعتذاری برای نجات انسان، به پای اقرار نمی رسد. 

 من و شما باید دوباره بنشینیم مثل بچه مدرسه ایی ها از الفبا شروع کنیم و دین را یاد بگیریم، حقیقت این است.

لا یَزکو مَعَ الجَـهل مَـذهَبٌ   

غررالحکم جلد1ص213هیچ مذهبی پیش نمی رود اگر جهل باشد و علم نداشته باشد. 

 

برچسب ها : در محضر نور، حکم ، محمد شجاعی ، برزخ ، غرر الحکم

در محضر نور- حکم 4

  بسم الله الرحمن الرحیم
از حکمت های حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه
در محضر آیت الله استاد محمد شجاعی (مد ظله العالی) 

     لا تُـحصَلُ الجَنةُ بالتَمَنّی غررالحکم ج1 ص193  

بهشت با آرزوها به دست نمی آید. به نجات اخروی رسیدن، از آتش نجات پیدا کردن و به جنت راه پیدا کردن، حاصل نمی شود و به دست آورده نمی شود، با آرزو.
با آرزو که مسئله به جایی نمی رسد؛ آرزو نه؛ مجاهدت، عمل.                                            

مَن لَم یُـجاهِد نَفسَهُ لَم یَنَل الفُـوز    

  غررالحکم ج2 ص428

کسی که با نفسش به جهاد نپردازد، هرگز فائز نمی شود؛ نائل نمی شود به رستگار شدن، نجات پیدا کردن. در قرآن هست: « اولئک هم الفائزون » یعنی آنها که نجات پیدا می کنند و به جنت می رسند.

                                                   لا اَمانَـةَ لِمَکُـوِرٍ                                                        غررالحکم ج2 ص509

آدمی که مکر می کند، انسان نباید به او اعتماد کند؛ امانتی برای مکور نیست؛ امین نیست.
غدور همان بیان دیگری است؛ مکر و غدر در یک ریزه کاری هایی با هم فرق دارند. حِکم حضرت، پُر است در این موارد و در هر حکمتی به چیزی اشاره شده است.
حیله گر فریب می دهد، کسی که برای کسی کاری می کند، قدمی برمی دارد، معامله ایی می کند، رفتاری با او می کند که او را از آنچه که مصلحت یک انسان بهشتی و نجات یافته است، باز می دارد.
انسان کاری بکند با کسی، قدمی بردارد در خصوص کسی، راهی نشان دهد، پیشنهادی کند، در حقیقت او را از راه انسان بازداشتن است و لو آن طرف نفهمد، و فکر کند به مصلحتش است ولی خود این طرف می فهمد؛ این انسان ایمان ندارد. این کار انسان را از انسانیت باز می دارد که چه راهی باید داشته باشد 

 

منبع: http://www.shojaee.org  

 

کلید واژه: غررالحکم، در محضر نور، تزکیه نفس، مجاهدت